تظاهرات لندن ضد سرمایه داری است
پاسخی به اظهارات صداى آمريکا
على طاهرى

آقای بهارلو مجری شبکه ارتجاعی صدای آمریکا٬ در رابطه با برگزاری تظاهرات در لندن در اعتراض به گروه بیست که مرکز فوکوس خبری دنیا شد٬ به سبک دادگاه عالی انگلیس که نوشتن مقاله در باره بحران سرمایه داری را "جرم و مشوش کردن ذهن مردم" قملداد میکند٬ تظاهرات اخیر را با سبک مختص رادیو صدای آمریکا ضد سرمایه داری قلمداد نمیکند. او هشدار میدهد جماعت سرمایه دار را بیهوده آشفته نکنید! در این میان سوال من از صداى آمريکا و آقای بهارلو این است اگر این تظاهرات ضد گروه جی 20 ضد سرمایه داری نبوده پس چرا باید جماعت ضد سرمایه دار از آن آشفته شوند؟

بهارلو بحران اخیر را نتیجه آزمندی و حرص برخی از مدیران و بانکداران میداند و بحرانی که بیش از نیمی از کارخانه ها را از آمریکا و اروپا تا ژاپن و چین و کره را به کام خود فرو برده "بحران بانکی و مالی" مینامد! ايشان اين مسئله ساده را درک نميکند که وقتی صندوق بانک خالی است٬ اين بانک نیست که مقصر اصلى است. در ثانی اگر گناه به گردن مدیران و بانکداران و دزد بودن آنهاست٬ که البته در این هیچ شکی نیست که سران اين نظام همه اينگونه اند٬ اما چرا کرور کرور کارخانه تعطیل می شود؟ چرا میلیون ها کارگر بیکار شده اند؟ چرا بعد از گذشت حدود 8 ماه اين "بحران مالى" تخفيف پيدا نکرده و به بحران جهانى سرمايه دارى تبديل شده است؟ آیا سیستم بانکی و مالی آنقدر شبکه پیچیده ایست که 8 ماه برای ترمیمش وقت کافی نیست؟ آیا سران حکومت هاى دنیا به قول شما "آشفته شده اند" چون سیستم بانکی شان کارآمد نیست؟ 

صداى آمريکا از زبان بهارلو از "کفایت نداشتن عده ای برای اجرای قوانین سرمایه" بعنوان دلیل بحران اخیر صحبت می کند. اما قوانین سرمایه مگر چیزی جز استثمار و جنگ و سرکوب است؟ و مگر اين جماعت بى کفايت از همين منبع سرمايه تلنبار نميکنند؟ مگر دولتها دسته جمعى حاميان اينها نيستند؟ مگر شما براى قلب همين حقايق در صداى آمريکا نان نميخوريد؟ شاید از نظر بهارلو این نرخ استثمار و فلاکت طبقه کارگر هنوز کافی نبوده و به اين دليل این بحران دامن گیر مفتخواران سرمایه شده است؟ لابد به امثال مدیران ایران خودرو که کارگر را 16 ساعت سرپا نگه می دارند تا از فرط خستگی زیر دستگاه پرس له بشود درجه "لیاقت" ژنرالی سرمایه داری بايد داد؟

صداى آمريکا و بهارلو در ادامه می گوید؛ به زمانی رسیده ایم که دعوای سرمایه داران و ضد سرمایه داران معنی ندارد! چه حکم بديعى!؟ الحق بايد به اين همه ذکاوت نوبل داد! بهارلو بنا به خصوصيت حرفه اى اش شبیه دیکتاتورهایی حرف می زند که موقع سرنگونی شان غمخوار مردم میشوند! بله همانطور که شما میگویی همه نیاز به یک دنیای بهتر را احساس کرده اند. حتی راستش را بخواهید نظام سرمایه داری فقط برای کارگران طوق بردگى نیست٬ خود سرمایه دار جماعت را نيز از هيئت انسان به حيوان درنده تنزل داده است و مفتخوری و انگلی تا مغز استخوان در همه شان موج میزند! خود شما تا کی می خواهید با وارونه کردن حقايق به نفع سرمايه داران٬ منفور کلی آدم باشید؟

مسئله اين نيست که گويا بهارلو و صداى آمريکا نميدانند در دنيا چه خبر است٬ عمق اين بحران کجاست٬ و يا حتى بيشتر از هر کس ظرفيت بالقوه اعتراض عليه سرمايه دارى را نميشناسند. برعکس٬ اينها دقيقا ميدانند چه خبر است و دقيقا کارشان تحويل دروغ به مردم است. کارشان تخطئه اعتراض عليه سرمايه دارى است. ايشان وقتى ژست تحليلگر ميگيرد و ميگويد آنهایی که در تظاهرات لندن جمع شده بودند خودشان هم نمی دانستند برای چه جمع شده اند٬ ديگر بامزه ميشود. اين نوع اظهار نظر فقط توهين به شعور مردم نيست٬ مهمتر پوشاندن شعارها عليه سرمايه دارى و مظاهر آن و ظرفيتهاى رشد اين اعتراضات است که تصورش برايشان "سياه" تر از روزهاى سياه در بازار بورس است. نخير آقاى بهارلو٬ آنها دقيقا با سطح اعتراض موجودشان ميدانستند که چه نميخواهند٬ ميدانستند که سرمايه دارى و دمکراسى گند زده است. راستى٬ آنهائی که رفتند به اوباما رای دادند نمی دانستند چه می خواهند؟ و از همه بیشتر خود شما نمی دانی چه می خواهی؟

اتفاقا امروز بيش از هر زمان دوران مقابله با سرمايه دارى و طرفدارانش است. شما در استوديوئى نشستيد و عليه اعتراض کارگران سخن سرائى ميکنيد که دولتش مادر تروريسم و قتل عام و کودتا و تعرض به طبقه کارگر و "پيشرو" در اعدام رهبران کارگران است. شما بايد اين حرفها را بزنيد تا بتوانيد نان بخوريد. شما نميتوانيد به ولى نعمت تان پشت کنيد. و اين طبقاتى است. افکار و نظريات سه در چهار و پيش و پا افتاده ژورناليستى شما تنها به اين اعتبار معنى دارد. هم شماها خوب ميدانيد چه ميخواهيد و هم ما و آنها که در لندن و پاريس و آلمان جمع شدند. جبهه ها معلوم است.  

در حاشيه یک نکته هم به دوستان "حزب کمونيست کارگرى" و آقاى تقوایی و همه کسانى که بحران اخير را "بحران مالى" تحليل کردند يادآورى کنم که چقدر تحلیلشان از بحران شبیه تحلیل آقای بهارلو و صداى آمريکا بوده است! راستى اين تصادفى است؟ بحران سرمایه جدا از کرور کرور مطلب و بحث یک دلیل دارد و آنهم توقف در پروسه انباشت سرمايه و گرایش نزولی نرخ سود است. شاید بد نباشد به این بهانه یک بار دیگر همه بروند کاپیتال بخوانند که چرا مارکس راست می گفت؟